- ۲۴ تیر ۱۳۹۹
- کد خبر 65424
true
false
true
false
false
false
false
false
true
حمید اندرز چمنی:هر از چند گاهی از گوشه و كنار كشورمان ، و گا ه حتی از كلان شهرها و مراكز پر جمعيت كشور، خبر مي رسد كه كودكی مورد آزار والد يا والدين خود قرار گرفته است، و دربسیاری از مواقع مظلومانه و خاموش بقتل می رسند . همه ما با شنيدن چنين خبرهایی نخست شگفت زده ميشويم و دروهله اول از خود می پرسيم مگر ممكن است بيرحمی و سنگدلی پدر يا مادری تا بدان حد گسترش يابد كه فرزند دلبند و عز يز خود را مورد خشونت و آزار قرار دهد؟ و در وهله دوم ، و پس از تاملی چند ، ذهن پرسشگر خود را با اين سئوال رو به رو مييابيم كه چگونه والدين فرزندان خود را مورد آزار و خشونت بيرحمانه قرار مي دهند؟
محققان و انديشمندانی كه كار علمی و تربيتی با والدين و كودكان را وجهه همت خويش قرار داده اند و در مطالعات روشمند و كنترل شده خود پاسخهایی برای اين گونه پرسش ها به دست داده اند .آنان نشان داده اند كه:
اولاَ : درصد والدينی كه فر زندان خود را مورد آزار وخشونت (بدرفتاری و سوء رفتار) قرار ميدهندخوشبختانه قليلاند.
ثانياَ : پدرانی كه فرزندان خود را مورد بدرفتاری و آزار قرار مي دهند همواره و در اغلب جوامع ، كمتر از تعداد مادران است.
ثالثاَ : پدر و مادرهای كودك آزار خود به دو دسته تقسيم ميشوند :
دسته اول آنهای كه پيوسته و همواره فرزندان خود را آماج خشونت و آزار قرار مي دهند .
دسته دوم آنانی كه گاهگاهی و به صورت مقطعی و اتفاقی خشونت و خشم و آزار خود را معطوف فرزندانشان ميسازند.
محققان علل موثر بر فرزند آزاری را در هر دو گروه والد (هم آنهایی كه آزارگری مستمری دارند و هم آنانی كه آزارگری متناوب و مقطعی دارند ) مورد پژوهش قرار داده اند. به زعم محققان ” آزارگران دائمی “ حداقل از يك اختلال شخصيتی و يا نوعی روانپريشی ر نج مي برند .
گروه اول ، از اختلال شخصيت مرزی ( كه مشخصه اصلي آن بی ثباتی و تكانشگری است ) و اختلال شخصيت سايكوپات ( كه فقدان وجدان و احساس از علائم بارز آن است ) و نيز از اسكيزوفرنی پارانوئيد ( روان پريشی توام با سوء ظن شديد ) رنج ميبرند.
اما ، گروه دوم اغلب افرادی هستند كه با ” تعارضات شديد و حل نشده “ ( به ويژه تعارضات ز ن و شوهری ) ، و ” ناكاميی های شديد اجتماعی “ و محروميتها و محدوديتهای مختلف ( اعم از محروميت عاطفی ، هيجانی ، مادی و … ) رو به رو هستند. علاوه بر
آن ، اين گروه شيوه برخور د صحيح با فرزندان و كنار آمدن با دشواريی ها و مشكلات را نياموخته اند.
چنانچه با وا لدين از نوع اول (آزارگران دارای اختلال شديد ) رو به رو شويم بايد بی درنگ كودكان را از آنان تفكيك نماييم و مادامی كه اختلال آنان درمان نشده است از بازگرداندن فرزندان به آنها اجتناب ورزيم.
اما ، با آموزش ، حمايت اجتماعی و مراقبتهای گاهگاهی مي توان رفتار و برخورد والدين گروه دوم را اصلاح نمود. به ويژه اينكه ، اگر اين گروه از والدين به مراكز مشاوره ای و مراكز كنترل خشم و پرخاشگری هدايت شوند ، می توان به اصلاح رفتار آنان اميدوار بود.
بنا بر شرح و تفسیر علمی مذکور، ضروریست قبل از گسترش و فراوانی اینگونه رفتار های پرخطر سازمانها و نهادهای مسئول بدون تعارف و ملاحظه کاری پا به عرصه مقابله و پیشگیری گذاشته و از توان علمی و مشاوره ای موجود در مراكز مختلف مشاوره ای کشور ، استان و شهرستان نهایت استفاده را بنمایند .تا به صورت فوری و اورژانس ( فورس ماژور) در پديده ” كودك آزاری“ و خشونت والدين عليه فرزندان مداخله نمايند و مانع از استمرار اين گونه رفتارهای آسيبزا (تروماتيك ) و مخرب شوند. ….
false
false
false
false