- ۲۸ خرداد ۱۳۹۹
- کد خبر 62542
true
false
true
false
false
false
false
false
true
خبرطلایی : مراحل کاشت ، داشت ، برداشت ” بذر ” ، ” نهال ” ، ” فرزندان ” در حوزه های تربیتی ، اموزشی ، مدیریتی ، در خانه ، مدرسه ، جامعه درست طی نشده است . اختصاصی گیل رخ/حمید اندرزچمنی صاحب تئوری علمی ” بذر ” که در مرحله تحقیق و مشاهده توسط همکاران علمی ، پژوهشی خود خانم دکتر رحیمی و دکتر میلاد حسن در تلاش است تا به مبانی درست تربیت ، آموزش و مدیریت در سه مرحله کاشت ، داشت و برداشت بذر در مزرعه، که متاسفانه درشت گویی های پر فراوان در آن تحریر و ترسیم شده است. دست پیدا کرده و نهادینه نماید. چرا که او معتقد است بسیاری از رفتارهای هنجار مند امروزه روز افراد جامعه که تبدیل به ناهنجاری ها شده و می شود ناشی از همان درشت گویی های غلط و ناصواب در تربیت ، آموزش و مدیریت در نهادهای تاثیر گذار یعنی خانواده ، مدرسه ، جامعه است . (ادامه بررسی)
■ تربیت متناسب با جنسیت نقش والدین در شکلدهی، رشد بهنجار و پایدار هویت جنسی کودکان، یکی از مهمترین، دشوارترین و در عین حال، ظریفترین وظیفه تربیتی است. امروزه بسیاری از مسائل و مشکلات خانواده ، مدرسه ، جامعه ، به تربیت دختر و پسر در دوران کودکی آنها برمیگردد؛ آن هم تربیتی براساس نوع و جنسیت آنها، که این نوع تربیت اهمیت بسزایی در شکلگیری شخصیت و هویت فرد دارد. همانطور که اشاره شد، هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد اطلاق میشود و تا ۲ تا ۳ سالگی تقریباً هر بچهای با قاطعیت میتواند بگوید ” من پسرم ” یا ” من یک دخترم” . هویت جنسی از مجموعهای از ایماها و اشارات مشتق از تجارب مشخص یا اعضای خانواده، معلمان، دوستان و همسالان و پدیدههای فرهنگی ناشی میشود. نقشآموزی جنسیتی فرایندی است که از طریق آن، کودکان ارزشها و انگیزههای رفتارهایی را که در یک فرهنگ خاص مختص مردان یا زنان تلقی میشود، کسب می کنند کوششهای هماهنگ برای مرتبط ساختن معیار نقش جنسیتی پسران و دختران و شکل دادن رفتارهای متفاوت در آنان در همان آغاز خردسالی شروع میشود. در فرهنگهای مختلف، همسانی قابل ملاحظهای را در معیارهای رفتار منطبق با نقش جنسیتی میتوان یافت؛ مثلاً اینکه دختران با عروسک بازی میکنند و پسران با تفنگ یا شمشیر و یا نقش راننده کامیون را بر عهده میگیرند. پسرها برای آنکه سرنوشت زیستیشان را جامه عمل بپوشانند، بایستی خود را با پدر همانند سازند و دخترها هم به همین منظور با مادر همانندی میکنند. همانندی روندی مهم است که پسرها از طریق آن مرد میشوند و دخترها زن. اگر روابط بین کودکان و والدین مبتنی بر احترام و عشق باشد،همانندی به آسانی انجام میشود. شاید برای تعداد زیادی از ما اتفاق افتاده باشد که وقتی پسربچهای با عروسک بازی میکند، ناخودآگاه به او گفته باشیم ” مگر تو دختری که با عروسک بازی میکنی” یا بارها شعرهایی مثل ” پسرها شیراند، مثل شمشیراند ” دخترها موشاند؛ مثل خرگوشاند” را از زبان کودکان شنیده باشیم، اما بدون توجه به اینکه این جملات عامل گسترش تفکیک جنسیتی هستند، از کنار آن عبور کنیم یا به رواج آن دامن بزنیم…..خود جای بحث دارد شدید ….. تفکیک جنسیتی در بازی و تربیت کودک موجب میشود کودک از همان ابتدای بچگی خود را متفاوت، گاه برتر و گاه کمتر از جنس مخالف بداند. اکثر خانوادهها ی ما تلاش میکنند فرزندان را با نگرشهای جنسیتی تربیت کنند و از همان ابتدای کودکی فرزند دختر را با نقشهای دخترانه و زنانه و فرزند پسر را با نقشهای مردانه آشنا میکنند و از دختر انتظار بازی با عروسک و وسایل آشپزخانه و از فرزند پسر انتظار آمادهشدن برای کار در محیط بیرون از منزل را دارند. اما میزان تربیت براساس نقشهای جنسیتی از خانوادهای به خانواده دیگر متفاوت است. مطالعه بسیاری نشان میدهند زنان شاغل و تحصیلکرده تلاش بیشتری برای توزیع مجدد قدرت در خانواده و آشناکردن فرزندان با مباحث و زمینههای برابرجویی جنسیتی دارند، اما نگاه مادران خانهدار بیشتر معطوف به یاد دادن نقشهای جنسیتی به فرزندانشان است. در کل هرچه پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین بیشتر باشد، توجه کمتری به تربیت فرزندان براساس نقشهای جنسیتی دارند.
■ تربیت براساس فرهنگ پدرسالاری و فرزندسالاری پدر و مادرها میگویند: ” قدیم که بچه بودیم، حرف، حرف پدر و مادرمان بود و حالا حرف فرزندانمان اولویت دارد و ما نسل سوختهایم” . در کشورهای آسیایی ، خانواده ها در گذشته با فرهنگ ” پدرسالاری” اداره میشد، این فرهنگ هنوز هم در بسیاری از خانوادهها پیگیری میشود، اما شکل جدیدی از آن در اداره خانوادههای ایرانی به وجود آمده که در سالهای اخیر بسیار رواج یافته. در این روش فرزندان و خواستههای آنان است که تصمیمات خانواده را جهت میدهد و به خانوادههای ” فرزندسالار” معروف است.
■ روش تربیتی کدام ؟ سنتی یا مدرن ؟ تا چندسال قبل، روش سنتی عمدهترین شیوه تربیتی در بین خانوادههای ایرانی بود، در این شیوه تربیتی پدر و مادر با تکیه بر باورهایی که نسلبهنسل به آنها منتقل شده بود و بدون توجه به تفاوتهای فردی، خلاقیت و استعداد فرزندان، آنها را بزرگ میکردند. در این شیوه تربیتی فرزند حق انتخاب نداشت و والدین تصمیمگیرندههای نهایی برای او بودند. در شیوه سنتی، اصول و باورهایی که والدین در پرورش فرزندان به کار میگرفتند، چگونگی نحوه تربیت فرزندان، روشهای درمان، شیوه گذران اوقاتفراغت و تفریحات کودکان سبک زندگی آنها رادربرمیگرفت. وقتی والدین با فرزندانشان به مشکل و مسألهای برخورد میکردند، با تجربهای که در شیوه تربیت خود سراغ داشتند و با مشورت بزرگان سعی در حل مسائل و مشکلات داشتند. اما با افزایش و رشد علم و وسایل ارتباط جمعی شیوه تربیتی سنتی به مدرن تبدیل شده است. این روزها والدین بهویژه مادران در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی یا با رفتن به کلاسهای سبک زندگی و یادگیری نحوه برخورد با فرزندان، از بروزترین شیوههای تربیتی آگاه هستند و آنها را در زندگی و برخورد با فرزندان به کار میبندند. باید تاکید داشته باشم که کشورهای دیگر در بکارگیری شیوه تربیتی مدرن حالا درست یا نادرست آن جلوتر از کشورهای سنتی و پایبند تر به شیوه ها و روش های تربیتی به آدابورسوم هستند. در این شیوه تربیتی که محصول کشورهای اروپایی است تلاش شده است تا والدین را به شناسایی استعداد فرزندان خود آشنا نمایند تا بتوانند به کودکان خود میدان عمل بیشتری برای بروز و ظهور رفتارها بدهند. اینکه کدام روش تربیتی درست و کدام غلط است را باید باتوجه به فرهنگ و شرایط هر خانواده ، مدرسه ، جامعه سنجید، اما آنچه از مقایسه سیستم تربیتی ، آموزشی و مدیریتی ما با دیگرکشورها مشخص میشود، همگرایی سیستم تربیتی در کشورهای مختلف است. سیستم تربیتی اموزشی ما در سالهای اخیر گرایش افراطی زیادی به تبعیت و پیروی از شیوه تربیتی اروپاییان داشته و روزبهروز بر شباهت سیستمهای تربیت فرزندان در کل جهان افزوده می گردد …که چرایی و چگونگی این شیوه ها خود نیاز به بررسی های جامع و علمی به تحقیق و پژوهش دارد که متاسفانه تا اینجای بررسی ما ما در تئوری بذر حکایت از ردپای پای درشت شتابزدگی مشهود است. ( این بررسی ادامه دارد)
گیل رخ
false
false
false
false